عریضه

نوشته های پراکنده

عریضه

نوشته های پراکنده

عریضه

عریضه را مرقومه و عرض حال معنا کرده اند ، مرقومه که همه جور مطلبی در آن جای می گیرد و عرض حال هم که مشخص است. اصلا مرقومه ای که عرض حال نباشد ، مرقومه نیست. بگذریم از اینکه در معنای عریضه «شکواییه» هم وارد شده است . . .

عرایض آنی

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

مشکل از جایی شروع شد که عده ای برای تبلیغ حجاب به این جمله ی پادرهوا رسیدند که «زن می تواند هم محجبه باشد و هم در عرصه های مختلف حضور فعال داشته باشد.» این عبارت چند مشکل اساسی و کژتابی در معنا دارد.

یک: تعریف «زن محجبه» مشخص نیست ، و قبل تر از آن تعریف«حجاب». نتیجه اش اینکه نماد حجاب می شود چادر و نماد زنِ محجبه ، زن چادری. به این ترتیب عفاف و حیا و حجاب خود را در چادر خلاصه می کنند. آیا کسی که به معنای واقعی محجبه است حاضر می شود مجری تلویزیون باشد؟ آزاده نامداری از ابتدا به معنای واقعی محجبه بود؟

دو: در رابطه با عرصه ها در این عبارت با سهل انگاری رفتار شده است. سهل انگاری یعنی اینکه ، بین عرصه ها تفاوتی قائل نباشیم. در حالی که در واقعیت این طور نیست. خیلی تفاوت است بین معلمی و پرستاری تا منشی گری و حسابداری و . . . . . آیا عرصه ی مجری گری تلویزیون ، عرصه ای هست که یک زن محجبه بتواند در آن حضور داشته باشد؟ آیا زیبایی و جذابیت جزو اولین شرایط مجری نیست؟ این شرایط با عفاف و حیا قابل جمع اند؟

سه : «حضور فعال» هم عبارتی سردرگم است. «فعال» یعنی چی؟ یعنی چقدر؟ مجری تلویزیونی باید در کار خود پیشرفت را احساس کند.( پیشرفت در دنیای امروز ، لازمه ی بقای هر فعالیتیست.) پیشرفت درباره مجری زنِ تلویزیونی چگونه تعریف می شود؟ آیا غیر از این است که هر چه زیباتر ، جذابتر ، با روابط عمومی و قدرت تکلم بهتر بتواند اجرا کند ، مجری بهتری خواهد بود؟

این سه مورد را که کنار هم بگذاریم متوجه می شویم اولا یک زن محجبه (به معنای واقعی آن) حاضر نمی شود مجری تلویزیون باشد. ثانیا اگر هم حاضر شد چنین کاری انجام دهد ، عرصه ی مجری گری ِ تلویزیون ، عرصه ایست که او را خواه ناخواه به سمتی دیگر سوق می دهد. ثالثا اگر هم با سلامت نفس توانست در این عرصه باقی بماند ، برای پیشرفت کردن مجبور است روش خود را تغییر دهد والا - به معنایی که درذهن ماست – پیشرفت نمی کند. با این حساب باید قبول کنیم انتظار زیادی از امثال نامداری داریم. درواقع هرکس دیگری را جای او بگذاریم با همین رفتار ِ به ظاهر عجیب و غریب مواجه می شویم. یک مجری چادری ، که در زندگی شخصی اصلا آنطور که تصور می شود نیست و در زندگی هنری- و شاید به تعبیری زندگی اشتهاری- بالاخره مجبور می شود چادر را کنار بگذارد.

در اینجا ، رفتار او و مخاطبانش درباره کنار گذاشتن چادر، جالبتر از همه است. خود ِ او ، به راحتی و به سرعت حساب زندگی شخصی اش را از حساب زندگی اشتهاری ، جدا می کند و می گوید این فردی که در نقش بازیگر می بینید ، من نیستم.

در واقع سلسله اقداماتی که برای حضور زن محجبه در عرصه مجری گری تلویزیونی انجام شد ، نهایتا نه تنها چادر را از سر مجری مذکوربرداشت ، بلکه باعث شد دین و احکام دینی بیشتر از پیش به زندگی شخصی و خصوصی محدود شود. وقتی نامداری می گوید این من نیستم یعنی من در زندگی شخصی اگرچه محجبه باشم ، در زندگی اشتهاری برای فعالیت هنری (وشاید اجتماعی) می توانم طور دیگری باشم. با این حساب پیامی که «من و تو» با ساخت پرهزینه «آکادمی» بر مخاطب خود تحمیل می کند ، ما با هزینه ی کمتر ِ مالی و فکری و در واقع با بی فکری خود ، به صورت موثرتر و فراگیرتر به مخاطب رسانه ملی القا می کنیم.

رفتار مخاطبان ِ نامداری هم در نوع خود جالب است ، کسانی که دلشان را به حضور یک زن در جایگاه مجری تلویزیون خوش کرده بودند و تصور می کردند نهضتی برای حضور قشر مذهبی در تلویزیون شروع شده است! اینها بعد از مشاهده ی تطورِ(اگر بتوان اسمش را تطور گذاشت) مثالی چون نامداری ، به شدت عصبانی  و ناراحت شدند. متاسفانه باید بگویم این ناراحتی هرچند ریشه در عقاید مذهبی دارد اما ناشی از جهل و نادانی و ندانم کاریست وگرنه هر معتقد عاقلی با دیدن برنامه های نامداری می توانست بفهمد این ره به کجا می رود ، علاوه بر اینکه اتفاق جدیدی نیافتاده است ، این تعجب و ناراحتی ناشی از مسئله ی اول است که در بالا بررسی شد ، وقتی بود و نبودِ حجاب و حیا و عفاف را در چادر خلاصه کنیم ، با نبود آن فکر می کنیم حجاب و حیا و عفاف ِ شخص مذکور از دست رفته است. کسانی که ناراحت شدند ، اگر واقعا و با بینش صحیح درد ِ دین داشتند باید آن موقع که تصاویر این فرد در اینترنت با کامنت های عجیب و غریب و لمپن وار مواجه می شد، به جای تیتر یک کردن ِ وی ،  ناراحت می شدند و رگ گردنشان بیرون می زد.الان اتفاقا باید خوشحال بود که با کنار رفتن چادر از سر کسی که آگاهانه یا ناآگاهانه ارزشی برای آن قائل نیست ، شان چادر حفظ شد و کاش همین طور هم بشود و نامداری چادر را برای همیشه کنار بگذارد.

اما در نهایت یک سوال مهم و اساسی باقی می ماند : راه حل چیست؟

درباره نامداری راه حل مشخصی وجود ندارد. فعلا باید این روند – یعنی سیاست ِحضور زن چادری در تلویزیون – متوقف شود. اما درباره اصل حضور ِ زن چادری در جایگاه های اینچنینی ، مسئله ای که اول از همه به ذهن می رسد این است که آیا فوایدی بر این حضور مترتب است یا خیر؟ و آیا این حضور می تواند فوایدی داشته باشد؟ به هر حال نمی توان به این آسانی به این سوال جواب داد ، احتیاج به بررسی بیشتری دارد ، اما باید به عنوان یک مسئله جدی گرفته شود.

در پایان باید از این معنی که «هر آن کس که در تلویزیون مجری است ، از لحاظ عفاف و حجاب و حیا مشکل دارد» حذر کرد. منظور این نوشتار این نیست. تلویزیون اقتضائاتی دارد که باید به آنها توجه کرد و سیاست گذاری و برنامه ریزی بدون توجه به این اقتضائات ممکن نیست و خواه ناخواه به شکست می انجامد. غرض ذکر یک سیاستگذاری غلط و نتایج آن بود و نه قضاوت در مورد اشخاص.

آزاده نامداری روی صفحه یک وطن امروز

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۲:۴۱
من

کسانی که غرب را مقصد آمال و امیال انسانی می دانند ، در برابر سوراخ بزرگی به نام داعش چه استدلالی دارند؟ شکی نیست که داعش ، مخلوق تمدن جدید است ، چه آن را بازیچه ای در دست سیاستمداران ِ این تمدن بدانیم و چه آن را سطل آشغالی برای زباله های این تمدن نامگذاری کنیم. تمدنِ غرب، داعش پرور است و این بزرگترین دلیل زمان ِ ما برای اثبات ناکارآمدی این تمدن است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۰۴
من

بسم الله الرحمن الرحیم

درباره کرسی ِ نقد و بررسی هفته نکوداشت اصفهان که پنج شنبه شب ، توسط سایت ارجمند مهران برگزار شد ، چند نکته به نظر می رسد:

1-      این جلسه از معدود جلساتی بود که مسئولان اجرایی شهر ، نه به قصد ژست گرفتن که با نیت شنیدن انتقادات دیگران و اصلاح عملکرد خود در آن شرکت کرده بودند. گوش دادن به مطالب مطرح شده در جلسه ، قلم به دست بردن و یادداشت برداری کردن و حضور فعال در بحث ها، تایید کننده این مدعاست. البته بعضی، تلاش هایی صرفا در جهت اقناع منتقدین داشتند که ارائه آمارهای غیر دقیق نمونه ای از آن بود. در گرامی داشت ِ نفس ِ برگزاری چنین جلساتی هیچ کس تردیدی ندارد ، مشروط بر اینکه ادامه یابد و رها نشود.

 

2-      منتقدین نیز نشان دادند اهل بیرون از گود نشستن و وراجی کردن نیستند ، مَطلع ِسخن همه آنها ، اذعان به سختی ِ کار ِ اجرایی و قدردانی از جنبه های مثبت برنامه های هفته نکوداشت بود. توهین ، تمسخر و تحقیر نه از طرف مسئولین و نه از طرف منتقدین در این جلسه جایی نداشت. در عین حال صراحت و شجاعت در بیان مطالب وجود داشت ، صراحتی که در کمتر جلسه ی رسمی و اداری دیده می شود و جای آن را حرف های کلیشه ای و سخنرانی های گتره ای گرفته است.

 

 

3-      با اینکه نقدها توسط مسئولین به دقت شنیده و یادداشت می شد و با اینکه هر کسی ، مصداقی را برای موضوع مورد بحث ِ خود تعیین می کرد ، اما جایگاه نقدها مشخص نبود. بعضی از نقدها به کیفیت اجرای برنامه ها مربوط می شد ، بعضی دیگر به چگونگی اجرا و بعضی هم به چرایی آن.

 

نقدهایی که به چرایی برنامه ها مربوط است ،اگر کارشناسانه و متخصصانه نباشد ، نهایتا به جای مشخصی نمی رسد. در نقد نکوداشت هفته اصفهان ، اگر بخواهیم از چرایی پاسداشت اصفهان ِ دوره ی سلجوقی سخن بگوییم ، باید قبل از آن ، تسلط کافی بر مبادی بحث داشته باشیم. کلی صحبت کردن و استفاده مکرر از واژگان « به نظر من » نه تنها دردی را دوا نمی کند که باعث کوته بینی و تنگ نظری می شود.

 

در مقابل ، نقدهایی که به کیفیت برنامه ها اشاره دارد ، هر چند اجرایی تر و ملموس تر است اما در مجموع تایید عملکرد مجریان و دادنِ نمره قبولی، بدون بحث درباره اهداف و جهت هاست.

 

و اما نقدهایی که درباره شیوه های اجرا و چگونگی هاست ، هر چند ممکن است تفاوت سلایق در آن لحاظ شود ، اما می تواند اشاره هایی به حوزه فکر و اندیشه و سنجش نسبت عملکرد با آن، باشد. مزیت نقد چگونگی ها ، ملموس کردن ِ مفاهیم انتزاعیست. مفاهیمی که در قالب شعارها مدام تکرار می شود و راه به جایی نمی برد ، چون شعار است و قابلیت اجرا ندارد. شیوه و چگونگی اجرا ، هر چند در ذیل اهداف تعریف می شود ، اما تضمینی برای رسیدن به آنهاست. 

 

درباره نقدِ اهداف ِبرنامه ها باید گفت هر چند چنین مسئله ای به ندرت مطرح می شود ، اما لازم و ضروری به نظر می آید ، به سه شرط و آن اینکه اهداف کلیشه ای و نمایشی نباشند،  اراده مجریان ، تحققِ اهداف باشد و اطلاع رسانی دقیق و شفاف درباره اهداف وجود داشته باشد. در این صورت منتقدین می توانند وارد نقد ِ اهداف شوند ، اهدافی که همچون ویژگی هایی داشته باشد.

 

و در نهایت نقد ِ تشکیلات و سیستم هرچند مثل چهار مورد ِ قبلی لازم و مهم است ، اما جای آن در کرسی ِ نقد ِ نکوداشت ِ اصفهان نیست. بله ، تردیدی در معایب و اشکالات ِ ذاتی ِ سیستم ِ کنونیِ شهری نیست. مهران - ان شاالله اگر کرسی ها ادامه پیدا کرد- باید در جلسات دیگری به صورت مفصل به این بحث بپردازد اما مطرح کردن چنین مباحثی در جلسه ای که مجریان ِ برنامه ی نکوداشت حضور دارند ، نه لازم است ونه مفید. درباره ی بعضی از این جنس مباحث ، بین مسئولینِ حاضر در جلسه اتفاق نظر وجود دارد ، اما اتفاق نظر در مسئله ای که همه بالاجبار قبولش کرده اند چه سودی دارد؟!

 

در مجموع اشکالی که به کرسی ِ مهران وارد است ، در هم آمیختگیِ مطالب و مشخص نشدن نسبت نقدها با حوزه های فوق الذکر است.چه خوب بود اگر بروشور اهداف و برنامه های هفته نکوداشت در اختیار حاضرین در جلسه قرار می گرفت و با اینکار مسیر کلی ِ جلسه از پیش تعیین می شد.

 

 

4-      نکته ی جالب توجه برای من در این جلسه، سخنان نماینده مجلس اصفهان بود. حجت الاسلام سالک وضعیت فرهنگی جامعه را از دست رفته خواند و حتی از فعالین فرهنگی ِ حاضر در جلسه خواست به جای برگزاری جلسه در نقدِ برنامه ای که گذشته و تمام شده است ، به داد ِ فرهنگ و مخصوصا وضعیت فرهنگی ِ جوانان برسند. هر چند واضح است که برنامه نکوداشت اصفهان ، دارای تاثیرات محسوس فرهنگیست و نقد و بررسی آن ، کاری فرهنگی و دارای اهمیت است ، اما درک وضعیت ِ دردناک ِ فرهنگی جامعه و جستجو و طلب دوای آن از فعالین فرهنگی (ونه سیاسی و امنیتی) ، خود امری مبارک و پرمیمنت است ، هرچند از رییس کمیسیون فرهنگی مجلس ، انتظار بیش از اینهاست.

به امید آنکه این گونه جلسات با نظم بیشتر و همراه با سعه صدر مسئولین ادامه یابد و در عمل به کارگرفته شود و با تشکر از سایت مهران.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۵۶
من