عریضه

نوشته های پراکنده

عریضه

نوشته های پراکنده

عریضه

عریضه را مرقومه و عرض حال معنا کرده اند ، مرقومه که همه جور مطلبی در آن جای می گیرد و عرض حال هم که مشخص است. اصلا مرقومه ای که عرض حال نباشد ، مرقومه نیست. بگذریم از اینکه در معنای عریضه «شکواییه» هم وارد شده است . . .

عرایض آنی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجری تلویزیون» ثبت شده است

رفتار صداوسیما در رابطه با انتخابات در سال های گذشته شبیه به هم و یکنواخت بوده است. با توجه به اهمیت رعایت بی طرفی در رسانه ملی، این رسانه همواره از ورود به جزئیات اخبار انتخابات و موضع گیری کاندیداها اجتناب کرده است. البته این رویه در انتخابات ریاست جمهوری ، با توجه به عدم تعدد کاندیداها کمتر دیده می شود و رسانه می تواند با پوشش برنامه زنده و غیر زنده و قرار دادن فرصت برابر ونابرابر در اختیار آنها ، کمی حال و هوای انتخاباتی اش را بیشتر کند. اما در مورد انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان به طور معمول با توجه به تعدد کاندیداها و عدم امکان فرصت دهی برابر به آنان ، صدا و سیما به طور کلی مباحث انتخاباتی را کنار گذاشته و بیشتر به اهمیت حضور مردم در انتخابات و (با کمی احتیاط بیشتر) ملاک های انتخاب کاندید اصلح می پردازد.در نهایت برگزاری یک تریبون آزاد ِ بعد از ممیزی و مصاحبه با چند چهره سیاسی خنثی، نهایت کاریست که رسانه ملی در چند روز پیش از انتخابات می تواند انجام دهد. روز انتخابات نیز با پخش زنده اجرای عمو و خاله های تلویزیونی پای صندوق های رای و تکرار آرشیو موسیقی هایی با مضامین وطن دوستی( البته به غیر از خوانندگان خاص) به پایان می رسد.

اما در آستانه این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی ، صدا و سیما پای در راهی تازه گذاشته و با پیش فرض قرار دادن وجود دو جناح اصلی در کشور  به بازتاب اخبار و اطلاعات مربوط به آنان به صورت برابر می پردازد ؛ البته مقدار این برابری کماکان به همان اندازه ایست که در دوره های قبلی انتخابات مشاهده می شد. رسانه ملی ، در چند روز گذشته با برگزاری مناظره ها و گفتگوهای ویژه ، مدل جدیدی از پوشش انتخابات مجلس را ارائه داده که هر چند در مواردی از جاده عدالت خارج است ( و این شاید اقتضای رسانه است) اما اصل ِ پذیرفتن خطر ِ ورود به چنین عرصه پرلغزشی مهم و قابل تمجید است. صداوسیما امسال یک نوآوری هم در همان مسیر قبلی خود انجام داد و آن پخش مستند پارلمان بود ؛ مستندی که بسیار بحث برانگیز شد.

باید توجه داشت که یک مسئول محافظه کار وتنبل می تواند در برابر فرصت انتخابات با یک «من حال دردسر ندارم» گفتن ، عطای استفاده از انتخابات برای ترمیم وضعیت مخاطبین را به لقایش بفروشد و به روند عادی و کسل کننده خود ادامه دهد. روندی که جز فرسایش و کاهش ، سودی ندارد.

با این حال ، نباید از حساسیت و اهمیت مسئله عدالت غافل شد. تجربه نشان داده است که مردم ایران به شدت نسبت به مسئله ظلم و مظلوم حساس اند ؛ مخصوصا اگر برهنگی آن را مشاهده کنند. تلاش جناح های مختلف سیاسی برای مظلوم نمایی ظلم از طرف صدا وسیما و ظلم از طرف دولت به همین دلیل است.

حرکت جدید صدا وسیما هر چند نشان از پویایی و نشاط جدیدی در این سازمان دارد ، اما باید با توجه دقیق به حساسیت های مردم انجام شود وگرنه حاصل همان است که در سال های گذشته تجربه شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۵۳
من

بسم الله الرحمن الرحیم

شبکه نمایش خانگی ، حاصل جمع ضعف های ما

بعد از تاسیس شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و رواج آن در بین خانواده های ایرانی ، شاید کمتر کسی تصور میکرد روزی دوباره عرصه فیلم ها در مغازه ها و ویدئو کلوپ ها جان بگیرد. این یک پیش بینی صحیح بود که با پخش فیلم های سینمایی در شبکه های ماهواره ای (چه به صورت مجاز و چه به صورت غیرمجاز) دیگر  استفاده از فیلم های توزیع شده در ویدئو کلوپ ها منسوخ خواهد شد. چه اینکه همه ی آنچه قرار بود در ویدئو کلوپ ها پخش و توزیع شود ، در شبکه های ماهواره ای به صورت رایگان پخش میشد و دیگر دلیلی وجود نداشت که مردم زحمت خریدن فیلم ها را به خود بدهند.

اما درگیری تهیه کننده سریال قهوه تلخ با صدا وسیما که منجر به پخش این سریال در سوپر مارکت ها شد ، رسانه ی جدید و پرکاری را (باز هم در رقابت با رسانه ملی) به وجود آورد. نام این رسانه شبکه نمایش خانگی بود ، که این روزها با پخش سریال شهرزاد ، پرطرفدارتر از همیشه ، مورد استقبال مردم قرار می گیرد.

این که چه شد که شبکه نمایش خانگی به وجود آمد و آیا این تدبیر مسئولین فرهنگی برای تامین خوراک مخاطبین ماهواره بود یا خیر ، زیاد مهم نیست. مهم این است که اکنون رسانه ملی ، رقیب پرقدرتی را در مقابل خود احساس می کند. نهایت ساده لوحیست اگر تصور کنیم که این رقیب ، ضرری برای رسانه رسمی جمهوری اسلامی ندارد ؛ مخصوصا الان که هر کارگردان یا تهیه کننده به محض کوچکترین درگیری یا اعمال محدودیت از طرف صدا وسیما به شبکه نمایش خانگی کوچ می کند. کارگردانی که با استفاده از رسانه ملی توانسته است رشد کند ، بعد از ساخت سریال های نه چندان قوی به مرور زمان کارگردان شود و جایگاهی برای خود در دل ها و دیده های مردم باز کند حالا همین رسانه را به راحتی ترک می کند و صدا و سیما را از ظرفیت نیروی با تجربه بی بهره می سازد.

به هر حال الآن خواه ناخواه یک رسانه قوی و مهم به نام شبکه نمایش خانگی از حاصل جمع ضعف های ما به وجود آمده است . ضعف هایی که گاه در اثر خیره سری یا اشتباه یک مسئول یا یک ارگان حاصل می شود. الان شبکه نمایش خانگی یک رسانه مهم و قدرتمند است و باید به فکر راه هایی برای استفاده صحیح از آن بود ؛ هر چند با وجود این رسانه ، نمی توان به رشد متناسب رسانه ملی امید داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۱۶:۰۷
من

بسم الله الرحمن الرحیم

«ستاره» کیست؟

ما واژه «سوپراستار» و «سلبریتی» را زیاد شنیده ایم و استعمال می کنیم. ترجمه ای که برای این واژه مطرح شده ، «ستاره» است. ستاره ها کسانی هستند  که بین مردم شهرت و محبوبیت دارند و در تعریفی دقیق تر ، کسانی هستند که ارزششان در بین مردم به شهرت و محبوبیتشان وابسته است. بنابر این هر فرد مشهور و معروفی را نمی توان ستاره نامید. غالبا ستاره ها ، چهره هایی از بین بازیگرها ، هنرمندها و ورزشکاران هستند؛ بله؛ همانطور که می بینید ستاره ها همگی ، با رسانه ها نسبت دارند. یک بازیگر ، تا وقتی در رسانه دیده می شود ، ستاره است. بنابر این همه ی بازیگران را هم نمی توان ستاره نامید؛ خواه اینکه در میان مردم مشهور باشند و در رسانه ها هم دیده شوند.

با این وجود ، می توانیم به این نتیجه برسیم که در مورد «ستاره بودن» نمی توان قضاوت خوب یا بد کرد یا لااقل نمی توان به راحتی قضاوت کرد. در این نوشته تنها می خواهیم برخی از ویژگی های ستاره ها را مرور کنیم.


+  ستاره ها تا هوادار دارند ، ستاره هستند.

یک بازیگر، هر چقدر هم که در کارش حرفه ای باشد ، تا وقتی طرفدار و هواداری نداشته باشد ، ستاره نامیده نمی شود. ستاره ها لزوما هوادار دارند ، هوادارانی که پیگیر اوضاع و احوال آنها هستند و حتی خصوصی ترین زوایای زندگی آنها ، از چشمشان دور نمی ماند.ضمن این که ستاره ها علاوه بر داشتن دوستان سرسخت و پیگیر ، از نعمت وجود دشمن نیز بی بهره نیستند! در واقع ستاره ها ، مخالفان سرسختی دارند، این مخالفان می توانند طرفداران رقبای آنها یا طرفداران سابقشان باشند که بعد از مدتی به خاطر دلایلی از ستاره محبوبشان متنفر شده اند.


+ ستاره ها ، رسانه ها را دوست دارند.

همانطور که گفته شد ، ستاره ها نسبت خوبی با رسانه ها دارند، بی دلیل نیست که اکثر بازیگران مشهور و چهره های معروف ، در شبکه های اجتماعی فعال هستند. البته رسانه ها نیز از این ظرفیت به نحو احسن استفاده می کنند که در نوشته دیگری مفصلا توضیح داده خواهد شد.


+ حاشیه از اجزاء جدانشدنی ستاره هاست.

اغراق نیست اگر بگوییم ستاره ها با حواشی متولد می شوند و با حواشی شان می میرند. اشتباه نکنید؛ در اغلب این حاشیه ها ، ستاره ها نقشی ندارند و مقصر نیستند ، بلکه این مردم ، هواداران و رسانه ها هستند که دوست دارند ستاره ها را با حواشی درگیر کنند تا واکنش های آنان را در مقابل حواشی بسنجند و بتوانند آنها را مورد تمجید یا تقبیح قرار دهند.


+ ستاره ها با هم در ارتباط اند.

ستاره ها روابط خوبی با یکدیگر دارند ، آنها از یکدیگر کمک می گیرند ، پست های یکدیگر را لایک می کنند ، در میهمانی های هم شرکت می کنند و سعی میکنند ارتباطات خود را تداوم بخشند. این ارتباطات برای مردم جذاب و دیدنیست و یکی از زیست گاه های حاشیه ها ، نحوه ی همین ارتباطات است.


+ ستاره ها در همه موضوعات حرف یا حرکتی دارند.

همانطور که می دانیم ستاره دوستی و ستاره پرستی از طرف هواداران ، معمولا برای ارضای حس نیاز به الگو و فرد برتر ابراز می شود. به خاطر همین هواداران ستاره ها دوست دارند در همه موضوعات سیاسی ، اجتماعی ، ورزشی ، اعتقادی و سلایق و علایق شخصی نظرات و واکنش هایی از آنها ببینند. بسیار دیده ایم که از ورزشکار درخواست می کنند درباره فلان موضوع سیاسی اظهار نظر کند تا تکلیف هوادارانش مشخص شود. این مطالبه معمولا با جواب مثبت ستاره ها همراه می شود ؛ البته در اینجا مقدار هوش و ذکاوت هر فرد در برخورد با هوادارانش تعیین کننده است. به هر حال ستاره ها در رسانه ها درباره همه مواردی که می توانند حرف میزنند ؛ سلایق شخصی مثل نوع لباس پوشیدن و رفتار با خانواده ، ابراز عقیده مثل نفی خشونت و صلح جویی ، ابراز محبت نسبت به میهن و . . .


 + مخاطبین و هواداران ستاره ها سیال اند.

ستاره ها مخاطبین سیالی دارند ، به این معنا که ممکن است در طول چند سال همه هواداران خود را از دست بدهند و در واقع ستاره بودن را از دست بدهند و همچنین می توانند در مدت زمان کوتاهی ، طرفداران و هواداران زیادی به دست آورند. در واقع این تعداد هواداران ستاره هاست که میزان اهمیت آنها را تعیین می کند.


+ غالبا شخصیت رسانه ای ستاره ها با شخصیت واقعیشان تفاوت قابل ملاحظه ای دارد.

آخرین نکته در مورد ستاره ها ، تفاوت شخصیت واقعی آنها با شخصیت رسانه ای شان است. این تفاوت را نباید به حساب دورویی و نفاق و چند چهره بودن گذاشت ؛ چرا که این تفاوت اختیاری عمدی نیست بلکه ستاره ها مجبورند این تفاوت را بپذیرند و با آن زندگی کنند. اگر نکات قبلی را خوانده باشید به راحتی می توانید دلیل این تفاوت را بفهمید. ستاره ها مجبورند نیازهای هوادارانشان را تامین کنند ، این نیازها باعث می شود هر رفتار آنها زیر نظر باشد و برای هر کاری ملاحظات هواداران را در نظر بگیرند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۴ ، ۰۱:۱۵
من

بسم الله الرحمن الرحیم

مشکل از جایی شروع شد که عده ای برای تبلیغ حجاب به این جمله ی پادرهوا رسیدند که «زن می تواند هم محجبه باشد و هم در عرصه های مختلف حضور فعال داشته باشد.» این عبارت چند مشکل اساسی و کژتابی در معنا دارد.

یک: تعریف «زن محجبه» مشخص نیست ، و قبل تر از آن تعریف«حجاب». نتیجه اش اینکه نماد حجاب می شود چادر و نماد زنِ محجبه ، زن چادری. به این ترتیب عفاف و حیا و حجاب خود را در چادر خلاصه می کنند. آیا کسی که به معنای واقعی محجبه است حاضر می شود مجری تلویزیون باشد؟ آزاده نامداری از ابتدا به معنای واقعی محجبه بود؟

دو: در رابطه با عرصه ها در این عبارت با سهل انگاری رفتار شده است. سهل انگاری یعنی اینکه ، بین عرصه ها تفاوتی قائل نباشیم. در حالی که در واقعیت این طور نیست. خیلی تفاوت است بین معلمی و پرستاری تا منشی گری و حسابداری و . . . . . آیا عرصه ی مجری گری تلویزیون ، عرصه ای هست که یک زن محجبه بتواند در آن حضور داشته باشد؟ آیا زیبایی و جذابیت جزو اولین شرایط مجری نیست؟ این شرایط با عفاف و حیا قابل جمع اند؟

سه : «حضور فعال» هم عبارتی سردرگم است. «فعال» یعنی چی؟ یعنی چقدر؟ مجری تلویزیونی باید در کار خود پیشرفت را احساس کند.( پیشرفت در دنیای امروز ، لازمه ی بقای هر فعالیتیست.) پیشرفت درباره مجری زنِ تلویزیونی چگونه تعریف می شود؟ آیا غیر از این است که هر چه زیباتر ، جذابتر ، با روابط عمومی و قدرت تکلم بهتر بتواند اجرا کند ، مجری بهتری خواهد بود؟

این سه مورد را که کنار هم بگذاریم متوجه می شویم اولا یک زن محجبه (به معنای واقعی آن) حاضر نمی شود مجری تلویزیون باشد. ثانیا اگر هم حاضر شد چنین کاری انجام دهد ، عرصه ی مجری گری ِ تلویزیون ، عرصه ایست که او را خواه ناخواه به سمتی دیگر سوق می دهد. ثالثا اگر هم با سلامت نفس توانست در این عرصه باقی بماند ، برای پیشرفت کردن مجبور است روش خود را تغییر دهد والا - به معنایی که درذهن ماست – پیشرفت نمی کند. با این حساب باید قبول کنیم انتظار زیادی از امثال نامداری داریم. درواقع هرکس دیگری را جای او بگذاریم با همین رفتار ِ به ظاهر عجیب و غریب مواجه می شویم. یک مجری چادری ، که در زندگی شخصی اصلا آنطور که تصور می شود نیست و در زندگی هنری- و شاید به تعبیری زندگی اشتهاری- بالاخره مجبور می شود چادر را کنار بگذارد.

در اینجا ، رفتار او و مخاطبانش درباره کنار گذاشتن چادر، جالبتر از همه است. خود ِ او ، به راحتی و به سرعت حساب زندگی شخصی اش را از حساب زندگی اشتهاری ، جدا می کند و می گوید این فردی که در نقش بازیگر می بینید ، من نیستم.

در واقع سلسله اقداماتی که برای حضور زن محجبه در عرصه مجری گری تلویزیونی انجام شد ، نهایتا نه تنها چادر را از سر مجری مذکوربرداشت ، بلکه باعث شد دین و احکام دینی بیشتر از پیش به زندگی شخصی و خصوصی محدود شود. وقتی نامداری می گوید این من نیستم یعنی من در زندگی شخصی اگرچه محجبه باشم ، در زندگی اشتهاری برای فعالیت هنری (وشاید اجتماعی) می توانم طور دیگری باشم. با این حساب پیامی که «من و تو» با ساخت پرهزینه «آکادمی» بر مخاطب خود تحمیل می کند ، ما با هزینه ی کمتر ِ مالی و فکری و در واقع با بی فکری خود ، به صورت موثرتر و فراگیرتر به مخاطب رسانه ملی القا می کنیم.

رفتار مخاطبان ِ نامداری هم در نوع خود جالب است ، کسانی که دلشان را به حضور یک زن در جایگاه مجری تلویزیون خوش کرده بودند و تصور می کردند نهضتی برای حضور قشر مذهبی در تلویزیون شروع شده است! اینها بعد از مشاهده ی تطورِ(اگر بتوان اسمش را تطور گذاشت) مثالی چون نامداری ، به شدت عصبانی  و ناراحت شدند. متاسفانه باید بگویم این ناراحتی هرچند ریشه در عقاید مذهبی دارد اما ناشی از جهل و نادانی و ندانم کاریست وگرنه هر معتقد عاقلی با دیدن برنامه های نامداری می توانست بفهمد این ره به کجا می رود ، علاوه بر اینکه اتفاق جدیدی نیافتاده است ، این تعجب و ناراحتی ناشی از مسئله ی اول است که در بالا بررسی شد ، وقتی بود و نبودِ حجاب و حیا و عفاف را در چادر خلاصه کنیم ، با نبود آن فکر می کنیم حجاب و حیا و عفاف ِ شخص مذکور از دست رفته است. کسانی که ناراحت شدند ، اگر واقعا و با بینش صحیح درد ِ دین داشتند باید آن موقع که تصاویر این فرد در اینترنت با کامنت های عجیب و غریب و لمپن وار مواجه می شد، به جای تیتر یک کردن ِ وی ،  ناراحت می شدند و رگ گردنشان بیرون می زد.الان اتفاقا باید خوشحال بود که با کنار رفتن چادر از سر کسی که آگاهانه یا ناآگاهانه ارزشی برای آن قائل نیست ، شان چادر حفظ شد و کاش همین طور هم بشود و نامداری چادر را برای همیشه کنار بگذارد.

اما در نهایت یک سوال مهم و اساسی باقی می ماند : راه حل چیست؟

درباره نامداری راه حل مشخصی وجود ندارد. فعلا باید این روند – یعنی سیاست ِحضور زن چادری در تلویزیون – متوقف شود. اما درباره اصل حضور ِ زن چادری در جایگاه های اینچنینی ، مسئله ای که اول از همه به ذهن می رسد این است که آیا فوایدی بر این حضور مترتب است یا خیر؟ و آیا این حضور می تواند فوایدی داشته باشد؟ به هر حال نمی توان به این آسانی به این سوال جواب داد ، احتیاج به بررسی بیشتری دارد ، اما باید به عنوان یک مسئله جدی گرفته شود.

در پایان باید از این معنی که «هر آن کس که در تلویزیون مجری است ، از لحاظ عفاف و حجاب و حیا مشکل دارد» حذر کرد. منظور این نوشتار این نیست. تلویزیون اقتضائاتی دارد که باید به آنها توجه کرد و سیاست گذاری و برنامه ریزی بدون توجه به این اقتضائات ممکن نیست و خواه ناخواه به شکست می انجامد. غرض ذکر یک سیاستگذاری غلط و نتایج آن بود و نه قضاوت در مورد اشخاص.

آزاده نامداری روی صفحه یک وطن امروز

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۲:۴۱
من