عریضه

نوشته های پراکنده

عریضه

نوشته های پراکنده

عریضه

عریضه را مرقومه و عرض حال معنا کرده اند ، مرقومه که همه جور مطلبی در آن جای می گیرد و عرض حال هم که مشخص است. اصلا مرقومه ای که عرض حال نباشد ، مرقومه نیست. بگذریم از اینکه در معنای عریضه «شکواییه» هم وارد شده است . . .

عرایض آنی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داعش» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

پاریس یا ضاحیه؛ برای کدامیک گریه کنیم؟!

شاید ارزیابی واکنش مردم در قبال اخبار و مسائل دنیا ، زاییده ی چند سال اخیر باشد. قبلا حتی در مورد مسائل مهم داخلی هم واکنش مردم  -هر چند در معادلات قدرت سنجیده و برآورد می شد اما - به تنهایی مورد دقت و ارزیابی قرار نمی گرفت.احتمالا گسترش رسانه ها و استفاده از قیاس در همه مسائل ، باعث شده است این مسئله هم مورد تدقیق قرار بگیرد. به عنوان نمونه ، بعد از حوادث تروریستی فرانسه ،  یکی از مسائلی که مطرح شد ، نحوه واکنش مردم و مسئولین در قبال این حوادث  در مقایسه با حوادث دیگر از جمله سقوط هواپیمای روسی و کشتار در ضاحیه لبنان بود.

بعد از کشتار پاریس ، سفارت فرانسه در تهران میزبان دسته گل ها و شمع های مردمی بود که جناح های مختلف فراخور موضع سیاسیشان، از روشنفکر ِ انسان دوست تا خودفروخته ی احمق به آنها لقب دادند. کاملا قابل پیش بینیست کسانی که با نگاه سیاسی واکنشها در برابر این حوادث را مورد ارزیابی قرار می دهند ، در نهایت به نتیجه ای سیاه و سفید می رسند ؛ نتیجه ای که نمی تواند واقعیت های جامعه را نمودار سازد.

البته این به معنای آن نیست که رفتار کسانی که به خاطر کشتار در فرانسه سیاه پوش شدند و در برابر کشتار ضاحیه خم به ابرو نیاوردند ، صحیح و منطقی بوده است. هر چندکه اساسا بر قیاس این دو حادثه ، اشکال وارد است ، اما در صورتی که اصرار بر نتیجه گیری در این مورد داشته باشیم ، باید به یک اصل کلی توجه کنیم.

در دنیایی که رسانه ، دیده و شنیده ی مردم را تامین می کند ، تناقضات رفتار مردمان زیاد است. رسانه ، برای مخاطب مسئله سازی می کند و مسئله ی مخاطب ، مسئله ایست که رسانه می خواهد. قرار نیست صفت ناروایی را به قشری از مردم نسبت دهیم اما مخاطبی که مسئله اش ، مسابقات ورزشی فلان کشور اروپایی یا جدیدترین فیلم فلان هنرپیشه غربیست ، چگونه قضاوتی عادلانه بین حوادث تروریستی فرانسه و لبنان داشته باشد؟! آیا جز این است که در دنیای امروز رسانه ، ارزش انسان ها را تعیین می کند و کسانی که رسانه ای ندارند ، همچنان بی ارزش خواهند بود؟! و آیا جز این است که رسانه هایی که حق را می بینند و منعکس میکنند در اقلیت محض هستند؟!  

اگر با این ملاحظه یک بار دیگر به ماجرا نگاه کنیم ، می بینیم رفتار آن دسته از مردمی که برای کشته شدگان پاریس سیاه پوش می شوند چندان هم غیرعادی نیست ، مشکل را باید در رفتار رسانه هایی جستجو کرد که قرار است منادی کشته شدگان ضاحیه باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۳
من

کسانی که غرب را مقصد آمال و امیال انسانی می دانند ، در برابر سوراخ بزرگی به نام داعش چه استدلالی دارند؟ شکی نیست که داعش ، مخلوق تمدن جدید است ، چه آن را بازیچه ای در دست سیاستمداران ِ این تمدن بدانیم و چه آن را سطل آشغالی برای زباله های این تمدن نامگذاری کنیم. تمدنِ غرب، داعش پرور است و این بزرگترین دلیل زمان ِ ما برای اثبات ناکارآمدی این تمدن است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۰۴
من

بسم الله الرحمن الرحیم


عکس سیده زهرا حسینی




عقب بودن از دنیای تازه ها ، خصوصیات مثبت و منفی زیادی دارد. یکی اش این است که آدم بوی کهنگی می گیرد و از جمع عقب می ماند. اما خصوصیت خوبی هم دارد و آن اینکه زیبایی های واقعی را به تنهایی تجربه می کند و این باعث واقعی تر شدنش می شود. بعضی جاها سعی می کنم به عمد از قافله عقب باشم ، بلکه حس و درک جدیدی داشته باشم و کمتر دچار کلیشه ها شوم.

متاسفانه با کتب دفاع مقدس مانوس نیستم ، تعریف «دا» را خیلی شنیده بودم و بر حسب اتفاق چند روز پیش شروع به خواندنش کردم . جذابیت «دا » خیلی زیاد بود ، وقتی خواندنش را شروع کردم ، فکر نمی کردم چهار روزه تمامش کنم و البته برای اینکار از درس و زندگی ام به مدت چهار روز مرخصی بگیرم. دا واقعا قابل قیاس با کتاب های دیگری که خوانده بودم نبود. به شدت واقعی و جزئی نگر نوشته شده و خواننده از لابه لای صفحاتش گرد و خاک جنگ را استنشاق می کند. اما متاسفانه  بعد از خروج شخصیت اول داستان از خرمشهر ، روند کتاب به شدت افول می کند و جذابیتش را از دست می دهد. به همین دلیل فکر می کنم سرّ موفقیت «دا» به خاطر وجود سه محور اصلی در کتاب است :

1-       شخصیت سیده زهرا به عنوان دختری که پدر و برادرش را از دست داده و کاملا بی پناه است. تاکید بر این بی پناهی اینقدر زیاد است که وقتی در ادامه در تهران ، شخصیت دایی حسینی به عنوان سرپرست و متولی خانواده فعال می شود خواننده از وجود چنین شخصیتی جا می خورد. از طرف دیگر دختر قهرمان داستان یا همان سیده زهرا حسینی ، دختریست که به شدت احساس برابری با مردان می کند ، زیر بار حرف زور نمی رود و به شدت مدیر است. می خواهد در همه ابعاد جنگ فعالیت داشته باشد و ذهن جستجوگر دارد. شجاع و بی پروا فرمانده کل قوا را خائن می نامد و حاضر است برای اینکار تیرباران شود.از طرف دیگر مهر  و محبت و احساسی که وی نسبت به برادر و پدر خود دارد ، باعث جذابیت شخصیت وی شده است . با این حساب طبیعی است که پس از پناه گرفتن زهرا در تهران و ازدواجش، جذابیت داستان کم شود.

2-      کار در قبرستان و غسالخانه جنت آباد یکی از فراز های بسیار جذاب کتاب است. توصیفی که از جنت آباد می شود ، یک توصیف دقیق و هولناک است و خواننده کنجکاو می شود این حضور به چه منتهی می شود؟ به خاطر همین وقتی لیلا به راحتی با کار غسالخانه کنار می آید کمی تعجب می کنیم و می فهمیم مسئله آنقدر ها هم مهم نبوده است.

3-      مقاومت چند روزه مردم خرمشهر یکی از برهه های جذاب تاریخ جنگ است. فیلم روز سوم و سریال خاک سرخ که مربوط به این برهه است با استقبال مردم مواجه شد ، بنابر این لزومی ندارد به دلایل دیگری برای استقبال بی سابقه از این کتاب متوسل شویم. خواننده در حین خواندن این بخش از داستان یعنی محاصره خرمشهر ، دائم دلهره ورود مهاجمان عراقی به شهر را دارد و این خود بر جذابیت این کتاب افزوده است.مخصوصا اینکه خانم حسینی یک دختر است و احتمال اسارت وی وجود دارد.

البته کتاب ضعف هایی هم دارد.اسم کتاب – دا -  فقط زیبا و جذاب است و نویسنده نتوانسته است جایگاه «دا» را به عنوان مادر و همسر شهید به درستی نشان دهد. بعضی از شخصیت ها درست پرداخته نشده اند و در طول داستان گم می شوند. شخصیتی مثل محسن ، یا لیلا که خواننده درباره آنها کنجکاو می شود ولی کتاب آنها را به خوبی معرفی نمی کند. نویسنده حتی از ازدواج لیلا به سرعت عبور می کند و به هیچ جزییاتی اشاره نمی کند. حبیب هم به صورت ناگهانی وارد ماجرا می شود با اینکه به نظر می رسد قهرمان داستان از قبل وی را می شناخته است. همانطور که گفتم پس از خروج زهرا از خرمشهر ، داستان به شدت افول می کند ، حتی به نظرم بهتر بود ، همانجا کتاب به پایان برسد و ادامه پیدا نکند.

به هر حال خواندن دا - هر چند با تاخیر هفت ساله – لااقل برای من ، جذابیت زیادی داشت و بیشتر از آنچه تصور می کردم بود. شنیده ام اسعدیان قرار است فیلمش را بسازد ، بعید می دانم به اندازه کتابش ارزشمند از آب در بیاید ، بهتر بود چنین کتابی ، به صورت همان کتاب بماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۳ ، ۱۸:۲۷
من