دیشب مطالعه آخرین کتاب از سه گانه مرحوم نیل پستمن (تکنوپولی ؛ زندگی در عیش ، مردن در خوشی ؛ زوال دوران کودکی) را تمام کردم. این سه گانه مشهور که صادق طباطبایی حدود پانزده سال پیش به جامعه ایران معرفی کرد ، حالا به چاپ چندم رسیده است که فکر می کنم نسبت به کتاب های معمول حوزه جامعه شناسی ، مشهورتر و پرطرفدارتر است. این سه کتاب ، قلمی به شدت روان و جذاب دارند و انصافا مترجم نیز ، ترجمه ای قوی ارائه داده است .(علی رغم اینکه ، ترجمه فارسی از روی ترجمه آلمانی صورت گرفته است.) توضیح های گاه وبیگاه صادق طباطبایی در بخش های ابتدایی هر کدام از این کتاب ها هم هرچند باعث از دست رفتن تمرکز خواننده کتاب می شود ، ولی به جا و صحیح است.اما مهمتر و جالبتر از همه ، نظرات خودِ پستمن درباره رسانه های تصویری، تکنولوژی و تلویزیون است.
در کتاب « تکنوپولی» ، پستمن درباره تاثیرات تکنولوژی بر فرهنگ جامعه آمریکایی می نویسد. او در این کتاب تکنولوژی را دارای قدرت بالقوه سلطه بر فرهنگ می داند و عنوان تکنوپولی را هم از ترکیب طنز دو واژه «تکنولوژی» و «مونوپولی» ساخته است.اما موضوعی که باعث تمایز بحث های پستمن در رابطه با تکنولوژی از سایر متفکران این حوزه شده است ، مقایسه ابزارهای مختلف بشر در دوره های مختلف تاریخی و تاثیرات آنها بر فرهنگ است. پستمن در نقد تکنولوژی ، یک سویه به تکنولوژی به معنای امروزی آن و فرهنگ ناشی از آن حمله نکرده است ، بلکه همه ی ابزارهای مهم تاریخ بشر و تاثیرات ناشی از آنها بر زندگی روزمره را بررسی کرده و سپس آنها را با ابزارهای امروزی و تاثیرات فرهنگی ناشی از آنها مقایسه می کند. در میان این ابزارها و این فرهنگ ها ، به عقیده پستمن اختراع دستگاه چاپ و دستگاه تلگراف از اهمیتی بیشتر برخوردار است. به عقیده او ، ظهور دستگاه چاپ باعث اضمحلال تدریجی سلطه معنوی کلیسا بر مردم شده و همچنین ریشه بی سوادی را خشکانده است.در عوض تلگراف ، باعث از دست رفتن ارزش صنعت کتابت و مطالعه شده است و آنطور که پستمن می گوید ، باعث انفجار اطلاعات و آمار گردیده و زوال فرهنگ انسانی در غرب را سبب شده است.
در کتاب «زندگی در عیش ، مردن در خوشی» پستمن به بررسی اثرات تلویزیون بر عامه مردم پرداخته و نسبت به « زوال فرهنگ در بستر عشرت » هشدار داده است.
اما در کتاب «زوال دوران کودکی » با رویکرد نسبتا جدیدتر و اخلاقی تر از طرف پستمن رو به رو هستیم. پستمن در صفحات متعددی از این کتاب درباره رواج سکس و ابتذال جنسی در جوامع متاثر از فرهنگ آمریکایی هشدار می دهد. مطالعه کتاب زوال دوران کودکی بسیار مفید و با ارزش است، مسائلی که در این کتاب مطرح شده ، حالا در جامعه ایرانی مصداق پیدا کرده و گویی این کتاب برای وضعیت فرهنگی کنونی ایران نوشته شده است.
نیل پستمن در این کتاب اساس استدلالات و گفته های خود را بر این مسئله استوار کرده که « دوران کودکی و مقوله طفولیت در غرب با اختراع دستگاه چاپ ، ظهور کرد و با اختراع تلویزیون رو به زوال می رود.» اما منظور از کودکی و طفولیت چیست؟ پستمن در کتاب خود ثابت می کند که در غرب قبل از گوتنبرگ ، ملاحظات ویژه ای برای کودک و سنین طفولیت اعمال نمی شد. در قرون وسطی ، با کودکان مانند افرادی که بزرگ نشده اند و هر چه سریعتر باید به دوران بزرگسالی قدم گذارند، رفتار می شده است. با این حساب و بر اساس اسناد و اعتباراتی که پستمن از آنها بهره می گیرد ، کودکان قرون وسطی ، به هیچ عنوان از مشاهده صحنه های معاشقه و سکس ، منع نمی شده اند ، حتی در موارد زیادی خود مورد بهره جنسی قرار می گرفتند و این مسئله به ندرت ، کودک آزاری یا عمل نابهنجار شمرده می شده است! اما پس از ظهور دستگاه چاپ و رواج فرهنگ کتابت ، کودکان به صورت خود به خودی از دیدن و خواندن و اطلاع یافتن از بخشی از اطلاعات بزرگسالان محروم می شده اند.در واقع این شروع تقسیم بندی کودک - بزرگسال بوده است که آرام آرام باعث شکل گرفتن ارگان ها و نهادها و ادبیات و مفاهیم ویژه ای برای کودکان می شود. از این به بعد کتاب های پزشکی ویژه کودکان تالیف می گردد، ادبیات و زبان کودک اختراع می شود و به این ترتیب کودک در غرب به منزلت ویژه ای دست می یابد. حالا به عقیده پستمن ، ظهور رسانه های تصویری باعث ایجاد روندی دقیقا معکوس روند یادشده می گردد ، روندی که با اختراع تلویزیون و انفجار اطلاعات شروع شده و به منزلت کودک در غرب پایان می دهد.اما هشدارها و علائمی که پستمن از زوال فرهنگ و به خصوص فرهنگ کودکی در غرب بیان می کند ، بسیار به نقدهای ما در مورد غرب نزدیک است. همانطور که گفته شد ، پستمن آموزه ها و علائم و رفتارهای سکسی در تلویزیون و رسانه های ارتباط جمعی را به چالش می کشد ، به خصوص درباره همجنس بازی هشدارهای شدیداللحنی می دهد و در جایی حتی آزادی قانونی این افراد را به صورت تلویحی نفی می کند. همچنین انقلاب زنان در غرب را ، هر چند به طور کلی تایید می کند ، اما برابری و تساوی کامل حقوق وتکالیف زن و مرد را غلط می داند و معتقد به جایگاه ویژه زن در تربیت فرزند است.
در مجموع با مطالعه سه گانه پستمن ، اساسی ترین
مساله ای که متوجه شدم ، ظهور فرهنگ آمریکایی در ایران است ، شرایط و وضعیتی که
نیل پستمن بیست سال پیش درباره آن سخن گفته است ، اکنون در کشور ما قابل مشاهده
است. گویی سه گانه نیل پستمن میراثی برای جامعه ایرانی است ، میراثی که البته در
وطن خود ، مورد استفاده قرار نگرفت و بعید به نظر می رسد در جایی دیگر عنایتی به
آن شود ، همانطور که دیدیم و نشد.