عریضه

نوشته های پراکنده

عریضه

نوشته های پراکنده

عریضه

عریضه را مرقومه و عرض حال معنا کرده اند ، مرقومه که همه جور مطلبی در آن جای می گیرد و عرض حال هم که مشخص است. اصلا مرقومه ای که عرض حال نباشد ، مرقومه نیست. بگذریم از اینکه در معنای عریضه «شکواییه» هم وارد شده است . . .

عرایض آنی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطرات سیده زهرا حسینی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم


عکس سیده زهرا حسینی




عقب بودن از دنیای تازه ها ، خصوصیات مثبت و منفی زیادی دارد. یکی اش این است که آدم بوی کهنگی می گیرد و از جمع عقب می ماند. اما خصوصیت خوبی هم دارد و آن اینکه زیبایی های واقعی را به تنهایی تجربه می کند و این باعث واقعی تر شدنش می شود. بعضی جاها سعی می کنم به عمد از قافله عقب باشم ، بلکه حس و درک جدیدی داشته باشم و کمتر دچار کلیشه ها شوم.

متاسفانه با کتب دفاع مقدس مانوس نیستم ، تعریف «دا» را خیلی شنیده بودم و بر حسب اتفاق چند روز پیش شروع به خواندنش کردم . جذابیت «دا » خیلی زیاد بود ، وقتی خواندنش را شروع کردم ، فکر نمی کردم چهار روزه تمامش کنم و البته برای اینکار از درس و زندگی ام به مدت چهار روز مرخصی بگیرم. دا واقعا قابل قیاس با کتاب های دیگری که خوانده بودم نبود. به شدت واقعی و جزئی نگر نوشته شده و خواننده از لابه لای صفحاتش گرد و خاک جنگ را استنشاق می کند. اما متاسفانه  بعد از خروج شخصیت اول داستان از خرمشهر ، روند کتاب به شدت افول می کند و جذابیتش را از دست می دهد. به همین دلیل فکر می کنم سرّ موفقیت «دا» به خاطر وجود سه محور اصلی در کتاب است :

1-       شخصیت سیده زهرا به عنوان دختری که پدر و برادرش را از دست داده و کاملا بی پناه است. تاکید بر این بی پناهی اینقدر زیاد است که وقتی در ادامه در تهران ، شخصیت دایی حسینی به عنوان سرپرست و متولی خانواده فعال می شود خواننده از وجود چنین شخصیتی جا می خورد. از طرف دیگر دختر قهرمان داستان یا همان سیده زهرا حسینی ، دختریست که به شدت احساس برابری با مردان می کند ، زیر بار حرف زور نمی رود و به شدت مدیر است. می خواهد در همه ابعاد جنگ فعالیت داشته باشد و ذهن جستجوگر دارد. شجاع و بی پروا فرمانده کل قوا را خائن می نامد و حاضر است برای اینکار تیرباران شود.از طرف دیگر مهر  و محبت و احساسی که وی نسبت به برادر و پدر خود دارد ، باعث جذابیت شخصیت وی شده است . با این حساب طبیعی است که پس از پناه گرفتن زهرا در تهران و ازدواجش، جذابیت داستان کم شود.

2-      کار در قبرستان و غسالخانه جنت آباد یکی از فراز های بسیار جذاب کتاب است. توصیفی که از جنت آباد می شود ، یک توصیف دقیق و هولناک است و خواننده کنجکاو می شود این حضور به چه منتهی می شود؟ به خاطر همین وقتی لیلا به راحتی با کار غسالخانه کنار می آید کمی تعجب می کنیم و می فهمیم مسئله آنقدر ها هم مهم نبوده است.

3-      مقاومت چند روزه مردم خرمشهر یکی از برهه های جذاب تاریخ جنگ است. فیلم روز سوم و سریال خاک سرخ که مربوط به این برهه است با استقبال مردم مواجه شد ، بنابر این لزومی ندارد به دلایل دیگری برای استقبال بی سابقه از این کتاب متوسل شویم. خواننده در حین خواندن این بخش از داستان یعنی محاصره خرمشهر ، دائم دلهره ورود مهاجمان عراقی به شهر را دارد و این خود بر جذابیت این کتاب افزوده است.مخصوصا اینکه خانم حسینی یک دختر است و احتمال اسارت وی وجود دارد.

البته کتاب ضعف هایی هم دارد.اسم کتاب – دا -  فقط زیبا و جذاب است و نویسنده نتوانسته است جایگاه «دا» را به عنوان مادر و همسر شهید به درستی نشان دهد. بعضی از شخصیت ها درست پرداخته نشده اند و در طول داستان گم می شوند. شخصیتی مثل محسن ، یا لیلا که خواننده درباره آنها کنجکاو می شود ولی کتاب آنها را به خوبی معرفی نمی کند. نویسنده حتی از ازدواج لیلا به سرعت عبور می کند و به هیچ جزییاتی اشاره نمی کند. حبیب هم به صورت ناگهانی وارد ماجرا می شود با اینکه به نظر می رسد قهرمان داستان از قبل وی را می شناخته است. همانطور که گفتم پس از خروج زهرا از خرمشهر ، داستان به شدت افول می کند ، حتی به نظرم بهتر بود ، همانجا کتاب به پایان برسد و ادامه پیدا نکند.

به هر حال خواندن دا - هر چند با تاخیر هفت ساله – لااقل برای من ، جذابیت زیادی داشت و بیشتر از آنچه تصور می کردم بود. شنیده ام اسعدیان قرار است فیلمش را بسازد ، بعید می دانم به اندازه کتابش ارزشمند از آب در بیاید ، بهتر بود چنین کتابی ، به صورت همان کتاب بماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۳ ، ۱۸:۲۷
من