بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از مسائلی که مخصوصا در چندسال گذشته ظهور و بروز ویژه ای داشته است ، بیان مباحث سیاسی از سوی سخنرانان مطرح در منابر و مجالس و تریبون های عمومی است. امسال نیز ، یکی دو مورد از این نمونه ها – که همه خبرهایش را شنیده ایم – خبر ساز و حاشیه ساز شده است. می دانیم که این مسئله ، اتفاق خوبی نیست و ضررها و آسیب های زیادی دارد. ما در این یادداشت نمی خواهیم در مورد آسیب بودن یا نبودن این مسئله صحبت کنیم . بلکه می خواهیم بررسی کنیم چرا این آسیب ها به وجود می آید؟
برای اینکه پاسخی برای سوالاتمان در این مورد بیابیم ، خوب است مسئله را کاملا مشخص کنیم . مسئله این است :چرا سخنران یا مداح در حوزه ای که نه به او ارتباط مستقیم دارد و نه در آن تخصص و صلاحیت اظهار نظر دارد ، ورود می کند؟
اولین جوابی که در این مورد به نظر می رسد دورترین جواب به واقعیت است و آن این که : سخنران یا مداحی که در مجلس امام حسین (ع) غیر از حوزه تخصص و مسئولیتش سخن می گوید ، به دنبال منافع و کسب جایگاه بیشتر است.این فرد تقوا ندارد وگرنه هیچ وقت چنین کاری نمی کرد.
اما این جواب – علاوه بر اینکه نسبت صحیحی با واقعیت ندارد – بیشتر به پاک کردن صورت مسئله می ماند. مثال نقضش هم ، صاحب سخن های بی عددی هستند که در سال های اخیر دچار این آسیب شده اند ، اما حتی منتقدانشان بر کرامت و فضیلت اخلاقی آنها گواهی می دهند.
پس برای حل مسئله باید این مدل نگاه ها را – که بیشتر بر قضاوت در مورد شخصیت افراد استوار است- کنار بگذاریم. گاهی اوقات برای حل مسئله بهتر است خودمان را در موقعیت به وجود آمده قرار دهیم. تصور کنید ، شما یک سخنران با یک تخصص ِمشخص (علمی ، دینی ، سیاسی و . .) هستید. مخاطبین شما ، مباحث شما را پیگیرانه دنبال می کنند ؛ بعد از جلسات، مکررا در مورد مباحثتان از شما سوال می پرسند. این سوال و جواب ها باعث تعمیق نگاه شما و افزایش تخصصتان می شود. اما در این میان ، مسئله ای که وجود دارد این است که همه از شما فقط سوالات مربوط به حوزه ی تخصصیتان را نمی پرسند. شما یک متخصص در علوم رسانه هستید ، اما مخاطبتان ، از آن جایی که شما را بسیار قبول دارد و بسیار دوست دارد ، به شما احساس اعتماد می کند و در مورد زندگی شخصی اش از شما مشاوره می خواهد. این قضیه به مشاوره و زندگی شخصی ختم نمی شود. بارها شاهد بوده ایم که مردم از یک مداح در مورد این که به چه کسی رای بدهیم ، سوال می پرسند و آن مداح اگر خیلی هم متواضع و فروتن و احتیاط کار باشد ، باز در جایی ممکن است خودش را صاحب نظر بداند و در این زمینه اظهار نظر کند.
این شعرِ صائب تبریزی که می گوید « مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد ، غنچه خاموش بلبل را به گفتار آورد» فقط در مورد «بلبل» و «غنچه خاموش» مصداق ندارد. بلکه هر رابطه ای که در معادله ی « متکلم – مخاطب» تعریف می شود ، مشمول این شعر زیباست. وقتی مخاطب سرسختانه به دنبال کسب نظر از متکلم است ، آن متکلم هر چقدر هم که باتقوا و پرهیزکار باشد ، باز هم ممکن است جایی در مخمصه بیفتد و سخنی بگوید.( هر چند نویسنده این یادداشت ، خود شاهد بسیاری از سخنرانان شریف بوده است که وقتی سوالی در حوزه غیرتخصصیشان از ایشان پرسیده می شود ، با یک «نه» گفتنِ شجاعانه ، خود را از مخمصه ی درخواست مخاطبین نجات می دهند.)
در اینجا یک اشکال وجود دارد به این صورت که ممکن است گفته شود این آسیب که متکلم بنابه خواست مخاطب حرف بزند ، فقط در مورد گفتگوهای دو طرفه که سوال مخاطب رسما اعلام می شود ، مطرح است. پس در گفتگوی یک طرفه چنین آسیبی نباید به وجود بیاید. جواب این است که اولا گفتگوهای یک طرفه ، آنقدرها هم که ما فکر می کنیم یک طرفه نیست. مخاطب در سکوت ، با حرکات چشم و دست و صورت به متکلم واکنش نشان می دهد و متکلم ِ حرفه ای ، این واکنش ها را دقیقا دریافت می کند. تصور کنید در مجلس سخنرانی یک سخنران محبوب قرار دارید و می خواهید جواب سوال هایتان را از لابه لای حرفهایش دریافت کنید(سوال هایی که چندان به حوزه تخصصی او مربوط نیست) اما می بینید ، جواب هیچ یک از پرسش های شما در میان صحبت های این سخنران وجود ندارد. شما در ناخودآگاهتان پیام هایی را به او مخابره می کنید. این پیام ها ، غیبی و اسرار آمیز نیست ، بلکه از طریق خمیازه کشیدن ، به این طرف و آن طرف نگاه کردن ، تکان خوردن های متوالی و . . . به سخنران منتقل می شود.فقط مسئله ای که وجود دارد این است که همه ی این ها به صورت ناخودآگاه اتفاق می افتد و خود ِ شما چیزی متوجه نمی شوید.
بنابر این همانطور که توضیح داده شد در بسیاری از مواقع ، اشکال از مخاطب است. مخاطب است که دوست دارد ، مداح ِ مورد علاقه اش درباره افراد مختلف حکم قضایی صادر کند ، مخاطب است که دوست دارد سخنران محبوبش در مورد مسائل بین المللی اظهار نظر کند و . . در واقع این مستمع است که صاحب سخن را بر سر ِ کار می آورد و یا دچار لغزش و اشتباه می کند. البته این مسئله وجوه دیگری هم دارد که ان شاالله به مناسبت های دیگر در یادداشت های بعدی به آن پرداخته می شود.