بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی دو فرضیه رایج در رابطه با معناشناسی جایگذاری فرم ها در میدان
نقش جهان اصفهان
چکیده
میدان نقش جهان اصفهان تحت تاثیر تفکرات رایج در زمان صفویه و حکومت شاه عباس صفوی ساخته شد. در این میدان چهار عنصر مسجد جامع عباسی ، مسجد شیخ لطف الله ، کاخ عالی قاپو و سردر قیصریه در کنار هم قرار گرفت. این نوشتار دو فرضیه درباره جایگاه قرار گیری این عناصر و معناشناسی آن را بررسی می کند. در پایان هیچ کدام از این دو فرضیه هرچند به صورت کامل رد نمی شود ، اما اثبات نیز نمی گردد.
کلمات کلیدی : میدان نقش جهان ، حکومت صفویه ، مکتب تشیع ، رابطه دین وسیاست، منزلت دنیا و آخرت
مقدمه
حکومت صفوی 250 سال بعد از حمله مغول و سقوط خلافت اسلامی شکل گرفت. بنیانگذار این سلسله از فرصتی که به واسطه ضعف دولت های متعصب سنی و رشد شیعه در ایران به وجود آمده بود ، استفاده کرده و در شرایطی که کشور از ضعف دولت مرکزی رنج می برد ، در سال 907 هجری تاجگذاری کرد. اهمیت حکومت صفوی ، حکمرانی ایرانیان بر کل ایران بعد از 900 سال (انقراض ساسانیان) بود. در دوران سلطنت شاه عباس صفوی ، صفویه به حکومتی مقتدر و قوی مبدل شد که در عرصه های مختلف علمی و هنری پیشرفت کرده بود. در این سال ها حوزه علوم دینی با وجود علمایی چون شیخ بهایی ، میرداماد ، میرفندرسکی و ملاصدرا پیشرفت شگرفی داشت. در جریان مهاجرت شاه عباس اول از قزوین به اصفهان ، میدان نقش جهان در باغی به نام باغ جهان نما که در دوران تیموری در خارج از شهر قدیم احداث شده بود و عمارتی به نام تالار تیموری نیز در آن وجود داشت، در مستطیلی به ابعاد تقریبی 507 * 158 متر احداث شد[1]و مقر حکومت صفوی در عالی قاپو قرار گرفت. بعضی از محققین اعتقاد دارند ، میدان نقش جهان بر اساس طرح جامع شاه عباس صفوی قرار بوده است نقش مرکزی پایتخت جهان تشیع را داشته باشد و ساخت پل ها و بقیه اماکن دوره صفوی در ذیل آن تعریف شده است.[2] به نظر می رسد وقف کل میدان نقش جهان برای سادات مدینه و ساکنان نجف اشرف توسط شاه عباس صفوی[3] و نامگذاری اولیه مسجد شاه به مسجد جامع المهدی[4] به همین دلیل بوده است. میدان نقش جهان از جمله فضاهای شهری نسبتا دست نخورده ایرانی است که از زمان احداثش ، هم در مقیاس شهر و هم در مقیاس ایران عمل می نموده و حتی امروزه نیز در مقیاس جهان شناخته شده است.[5] در این میدان چهار عنصر بازار، مسجد ، کاخ و مسجد جامع در چهار طرف ساخته شده است ، نحوه قرار گیری این چهار عنصر حکایت از نوعی تفکر و عقیده دارد ، معمار این میدان ، خودآگاه یا ناخودآگاه تحت تاثیر این تفکر عناصر موجود را طراحی و جایگذاری کرده است ، البته به دلایل وجود بعضی از عناصر از زمان قبل از صفویه ، محدودیت هایی وجود داشته است ، که به نظر می رسد منجر به خلاقیت در طراحی میدان نقش جهان شده است. در این میان ، مشکلی که از دیرباز در تدوین تاریخ ایران وجود داشته است ، در اینجا نیز خودنمایی می کند ، زیرا به جز معدود تصاویر مستشرقان غربی[6] ، هیچ نوشته معتبر و قابل ملاحظه ای که ما را در شناخت مراحل ساخت میدان کمک کند ، وجود ندارد. به همین دلیل نظریات متغیر و گاه متناقضی درباره دلایل ساخت میدان ، دلایل جای گیری عناصر در آن ، مراحل ساخت آن ، نظارت های شاه عباس بر آن و . . . وجود دارد. درباره علل جای گیری عناصر در میدان ، این نظریات ذیل تفکرات خاصی که در نسبت میان دین وسیاست ، دنیا و آخرت ، مرگ و زندگی و . . . در فرهنگ ایرانی وجود دارد، مطرح می گردد. بررسی این نظریات و تطبیق آنها با واقعیت - اگر به درستی انجام پذیرد - می تواند ما را در شناخت آن دوره تاریخی یاری رساند.
تحقیر دنیا در برابر آخرت
قرار گرفتن بازار در وسط ضلع شمالی و در سمت مقابل مسجد و قبله ، فرضیه تحقیر دنیا در برابر آخرت در میدان نقش جهان را شکل داده است. (تصویر شماره 1 ) البته ارتفاع کم سر در قیصریه نسبت به سه عنصر دیگر ( مسجد-کاخ-مسجد جامع ) باعث شده است این فرضیه تقویت شود. علاوه بر این وجود تفکر صوفی ، یعنی رها ساختن دنیا و تلاش برای جهان آخرت ، در دوره صفوی بر تحقیر دنیا در مقابل آخرت تاکید می کند.
تصویر شماره 1 ، میدان نقش جهان اصفهان
در بررسی این فرضیه دو مسئله باید مد نظر قرار گیرد ، اول اینکه چه عواملی بر شکل گیری بازار در این مکان تاثیرگذار بودند؟ دوم اینکه دیدگاه حکومت صفوی درباره رابطه دین و دنیا چه بود؟
درباره مطلب اول ، تاریخ بازار قیصریه و مجموعه بازار بزرگ اصفهان نشان می دهد که قبل از ساخت میدان نقش جهان نیز بازار در این مکان وجود داشته است. سابقه ساخت این بازار به قبل از دوره سلجوقی باز می گردد.[7] بازار با آغاز از دروازه شمالی و حرکت به سمت جنوب به سوی میدان قدیم سلجوقی به عنوان مرز غربی آن عمل می کرده که زمانی میدان بزرگی بوده که از مسجد جامع موجود به مسجد علی ، تا جنوب غربی کشیده می شده و در جنوب شرقی به کاخ سلطنتی ختم می شده است. در نتیجه این مرکز شهر سلجوقی به وسیله توسعه بازار به میدان شاه، که در قرن شانزدهم (صفویه) ساخته شد ، متصل می شد و سیستم حرکتی اصلی را به وجود می آورد.[8] بنابر این معقول ترین راه برای ساخت میدان ، قرار گرفتن سردر قیصریه در سمت شمال میدان بوده است. علاوه بر این ، سردر قیصریه در گذشته ی نهچندان دور دارای سه طبقه بوده است.[9]
درباره مطلب دوم ، تاریخ حکومت صفوی و به خصوص خط مشی شاه عباس صفوی ، نشان می دهد در زمان وی گرایش فکری حکومت در چرخشی تاریخی از مشایخ صوفی به فقهای شیعی متمایل شد و اندک وابستگی های سیاسی صوفیه و صفوی نیز از بین رفت.[10] علاوه بر اینکه تا آن وقت ، حکومت صفوی به حکومتی مقتدر و قدرتمند تبدیل شده بود و دلیلی برای ارتداد دنیا در سران آن وجود نداشت. اتفاقا بعضی از مورخین معتقدند آغاز مدرنیزاسیون و تجدد در زمان صفویه اتفاق افتاد[11]، که این امر قطعا با دید صوفیانه و مخالفت با دنیا متناقض است.
جمع میان این دو مطلب ، نشان می دهد علی رغم مذمت دنیاپرستی در باورهای اصیل شیعی[12]، رخ نمایی آن در میدان نقش جهان به وسیله جابه جایی عناصر ممکن نبوده است ، با توجه به اینکه بازار از زمان قبل از صفویه در آن مکان وجود داشته است. اضافه بر اینکه این باور در زمان صفویه و در میان حکمرانان صفوی وجود نداشت.
حکومت در برابر دیانت
پیش آمدگی کاخ عالی قاپو ، باعث
ایجاد فرضیه قابل توجهی درباره میدان نقش جهان شده است. این فرضیه حکایت از تجاوز
حکومت به ساحت زندگی مردم عادی در زمان صفویه و تقابل آن با دیانت دارد. طبق این
فرضیه معمار میدان ، می خواسته است با پیش
آمدگی کاخ ، ظلم و تعدی و تجاوز حکومت های
پادشاهی را نشان دهد. همچنین شاید این موضوع را بتوان دلیلی بر خواست شاه (یا
طراحان و برنامه ریزان ) برای نمایش قدرت و جایگاه و حتی تقدس شاه دانست.[13] از
طرف دیگر قرار گیری کاخ در برابر مسجد شیخ لطف الله [14] نشان
از تقابل این دو عنصر دارد. باید توجه داشت سه عنصر دیگر دارای فرورفتگی می باشند
و تنها عنصری که پیش آمده است ، کاخ عالی قاپو است.(تصویر شماره 2 )
تصویر شماره 2
برای بررسی این فرضیه باید رابطه دین ودولت در دوره صفوی را بررسی کنیم. علاوه بر این باید بررسی شود که چه عامل یا عوامل محیطی ممکن بوده است باعث به وجودآمدن چنین پیش آمدگی شوند.
بررسی تاریخ نشان می دهد تا زمانی که صفویان بر سر کار آمدند ، قدرت سیاسی به طور انحصاری در اختیار سنیان بوده و مخالفان خود را که به طور عمده از شیعه بودند ، به هیچ روی تحمل نمی کردند.[15] در این میان خاندان شیخ صفی از خاندان های متنفذ صوفی بودند که در ایران و عثمانی نفوذ داشتند.[16] شاه اسماعیل با تکیه بر بیش از دویست سال نفوذ خاندانی و داشتن هواداران بی شمار در عثمانی و ایران ، کار خود را آغاز کرد و پیروز شد.[17] در اینجا مسئله ای که برای علمای شیعه وجود داشت ، نوع برخورد و تعامل با حکومتی بود که در راس آن شاه وجود داشت. همانطور که می دانیم در نگاه شیعه امامیه تردیدی وجود ندارد که تنها اساسی که می تواند در بعد قدرت سیاسی مشروعت مطلق داشته باشد ، مساله نص و نصب از جانب خداوند است .[18] شکل مستقیم نصب از طرف خداوند تا زمان غیبت امام دوازدهم شیعیان ادامه داشت، اما از آنجا به بعد ، مسئله پذیرش یا عدم پذیرش حکومت وقت از طرف شیعیان وجود داشت. از آنجایی که شیعیان در آن زمان در اقلیت بودند و حکومت را جائر و ظالم می دانستند ، کمتر می توانستند به داشتن حکومت یا رهبری فکر کنند.[19] در این مدت مبنای تعامل شیعیان با حکومت ها را دسته بندی آنها به دو دسته حکومت سلطان عادل و سلطان جائر تشکیل می داد. در مورد اول همکاری و اطاعت از حاکم واجب بود ، اما در حالت دوم در صورتی که با حفظ واجبات الهی بتوان با حکومت تعامل داشت و اموری از دین را احیا نمود ، تعامل با حکومت جایز و مستحب شمرده می شد.[20] علمای شیعه بر این منوال و با در نظر گرفتن این قاعده که فقیه جامع الشرائط که نایب معصوم است می تواند سلطان نصب کند و در این صورت سلطانی که او نصب کند دیگر سلطان جائر نیست ، بلکه سلطان عادل است،[21] به حکومت صفویه مشروعیت دینی بخشیدند. این مشروعیت البته با اظهار تواضع از جانب پادشاهان صفوی همراه می شد به طوری که شاه عباس صفوی ذیل نامه های حکومتی را با عنوان «کلب آستان علی» امضا می کرد و شاه اسماعیل دوم به فرزند محقق کرکی- از علمای شیعه - گفت : این سلطنت حقیقتا متعلق به حضرت امام صاحب الزمان علیه السلام است و شما نائب مناب آن حضرت و از جانب او ماذونید به رواج احکام اسلام و شریعت ؛ قالیچه مرا شما بیندازید و مرا شما بر این مسند بنشانید تا من به رای و اراده شما بر سریر حکومت و فرماندهی نشسته باشم.[22] این روند تا جایی ادامه یافت که علما در مناصب اداری زمان صفوی راه یافتند و به مقام های شیخ الاسلام ، صدر ، قاضی و ملاباشی رسیدند.[23]
با توجه به این شرایط، نگرشی که نسبت به حکومت صفوی وجود داشت ، یک حکومت ظالم و متعدی به حقوق مردم نبود، فراتر از آن قدرت صفویه در برابر دشمنان خارجی باعث محبوبیت پادشاهان صفوی در میان مردم شده بود. البته در این میان هنوز اندیشه های ستیزه با حاکم وجود داشت ، همانطور که شاردن در سفرنامه خود درباره نظریات مردم درباره ورود علما به عرصه سیاست در حکومت صفوی می نویسد : گاهی اهل منبر پذیرش این عقیده ( مشروعیت سلطان صفوی ) را تخطئه می کنند و آزادانه بیان و تبلیغ می نمایند که پادشاه هم باید از سلاله امام و هم جامع علوم زمان خود و کاملا معصوم (عادل ) باشد .[24] این نگرش منفی نسبت به صفویه تاکنون ادامه داشته است و در میان محققین معاصر ایرانی نیز دیده می شود، تا جایی که مبنایی برای تقسیم بندی شیعه به دو گرایش علوی و صفوی شده است.[25]
در مجموع ، نگرش مردم نسبت به صفویه به عنوان حکومت ، شاید متاثر از همان نگرش منفی سابقه داری بود که نسبت به همه حکومت ها داشتند اما ظهور و بروز آن در میدان نقش جهان ، دلیل خاصی نداشت و ستیزه حکومت با دیانت نمی توانست به عنوان یک نگرش غالب در آن ظهور پیدا کند، بلکه حکومت نسبت به قبل با دین و آیین مردم هماهنگی بیشتری پیدا کرده بود.
اما مسئله بعدی، شرایط محیطی و دلایل قرار گیری کاخ عالی قاپو در مقابل مسجد شیخ لطف الله است. محققان پنج مرحله برای ساخت این کاخ در نظر گرفته اند. مرحله اول، ساخت بنایی تنها به عنوان ورودی جهت سایر بناها و مجموعه کاخهای سلطنتی میباشد. در مرحله دوم لزوم گسترش بنا و اضافه نمودن طبقات فوقانی بدلیل گسترش پایتخت و افزایش جمعیت شهری و با اهمیت جلوه دادن مقر حکومتی احساس گردید . بدین منظور طبقات سوم و چهارم و نیم طبقه پنجم اضافه گردیدند. تکمیل ساختمان برجی شکل کاخ با اضافه نمودن آخرین طبقه (معروف به سالن موسیقی) در مرحله سوم اتفاق افتاد و در مرحله چهارم پیش زدگی به سمت میدان جهت افزایش طول کاخ و تبدیل آن به ایوان ستوندار در مرحله بعدی ساختمان ایجاد شد. در آخر ۱۸ ستون به ایوان با فضا ایجاد شده مرحله قبل اضافه شد. بنابر این پیش آمدگی کاخ در طرح توسعه کاخ انجام شده است و نمی توان گفت از ابتدا در ذهن معمار بنا بوده است. علاوه بر این وجود فرورفتگی ورودی مساجد قبل از زمان صفویه مرسوم بوده است و نمی توان قصدی را به خاطر وجود این فرورفتگی ها در مساجد و عدم وجود آن در کاخ متصور شد.
جمع بندی
معماری در همه زمان ها و اعصار بازتاب دهنده تحولات و وقایع جهانِ زمان خود بوده است. باید توجه داشت میدان نقش جهان قرار بود کارکرد متناسب با زمان خود را داشته باشد، در آن زمان نه از گردشگر خبری بود و نه از جامعه ی مخاطبِ نمادشناس ، که قرار باشد میدان را به صورت ویترینی از حکومت و جامعه ببیند. میدان ساخته می شد برای رفع نیازهای جامعه و زمانی که به آن تعلق داشت. طراحی که طرح میدان نقش جهان اصفهان را در انداخت نمی خواست نسبت مسجد و قصر و بازار را نمایش دهد. او شاید هرگز به فکر چنین نسبتی نیفتاده بود، اما این میدان با عالمی که طراح به آن تعلق داشت مناسبت دارد. [26] با این دید می توانیم انعکاس واقعیت های اجتماعی زمان صفوی در میدان نقش جهان را بر همه ی عوامل محیطی و جغرافیایی آن غالب بدانیم و نیازی به تطبیق و تطابق های معماری با تاریخ و جامعه شناسی نداریم. لازم نیست که معمار میدان نقش جهان را فیلسوف و حکیمی تصور کنیم که بر اساس نقشه ای از پیش تعیین شده ، پیچیدگی های حکومت صفوی را در میدان نشان داده است - هر چند نمی توانیم نقض این مطلب را هم اثبات کنیم - بلکه کافیست وی را شخصی از میان جامعه آن دوران ببینیم که ناظر و شاهد زمانه ی خود بوده است و خودآگاه یا ناخودآگاه از آن تاثیر می پذیرفته است. تطابق ها و غیب گویی های مبتذل بعدی ، نه تنها بر ارزش میدان نمی افزاید ، بلکه باعث مخدوش شدن ارزش تاریخی و فرهنگی آن می شود و کار را برای مورخان و محققان سخت تر می کند. البته نه راه تحقیق و پژوهش های بعدی برای معماران بسته است و نه اثبات یا عدم اثبات فرضیه های موجود درباره دلایل ساخت میدان و عناصر آن، ضرری به ارزش معنوی و هنری شاهکار صفویه وارد می سازد.آنچه مسلم است رابطه ای است که بین میدان نقش جهان با واقعیت های اجتماعی ، فرهنگی، مذهبی و سیاسی دوران صفویه برقرار است.
[2]. فرزانه فرشید نیک ، رضا افهمی ، محمود طاووسی ، بررسی تجلی حکمت صدرایی در معماری اصفهان عصر صفوی ، دوفصلنامه دانشگاه هنر ، شماره هفت
[3]. رسول جعفریان ، شاه عباس میدان نقش جهان را وقف کجا کرد؟ ، وبلاگ خبرآنلاین
[4]. رضا فراهانی ، میدان نقش جهان اصفهان و عناصر آن، کتاب ماه هنر ، مرداد1388
[5]. محمود توسلی و ناصر بنیادی ، طراحی فضاهای شهری
[6]. مینا راداحمدی ، فرهاد تهرانی ، رضا ایوبی ، معرفی و نقد بر چند سند تصویری-تاریخی تازه یافته در مورد میدان نقش جهان
[7]. قدیمىترین توصیفى که از بازار اصفهان به جا مانده است، شرحى است از قرن چهارم هجرى قمرى (دوران دیالمه)، در کتاب رساله محاسن اصفهان تحت عنوان بازار جورین که مىگوید: « بازارى بود بر دروازه خور (خورشید) که یکى از چهار دروازه مشهور اصفهان در آن زمان بوده و در فصل نوروز عامه مردم اصفهان با انواع خوردنىها و آشامیدنىها و آلات و ادوات موسیقى یکى دو ماه را در آن محل به تفریح و عیش و عشرت مىگذراندند و بالطبع براى احتیاج این جمعیت از اغذیه، البسه و غیره بازارهایى برپا مىکردند و طوافان و بازاریان انواع نعمتها را در آنجا گرد مىآورند.»
[8]. نادر اردلان ، حس وحدت ، ص 127
[9]. ورطانس یوزوکچیان ، دروازه قیصریه یا بازار قیصری ، صص 34-35
[10]. کیانی ، تاریخ خانقاه در ایران ، ص 225
[11]. تقی آزاد ارمکی، مصاحبه با سایت جامعه ایرانی
[12]. خطبه های متعدد امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه در مذمت دنیاپرستی
[13]. محمدرضا پورجعفر و مهدی حقیقت بین ، تجلی هنر معماری اسلامی در شبه قاره هند
[14]. شیخ لطف الله بن عبدالکریم بن شیخ ابراهیم بن شیخ نورالدین علی بن شیخ عبدالعالی بن شیخ احمد بن شیخ مفلح عاملی مشهور به شیخ لطف الله بن عبدالکریم میسی از شیعیان لبنان بود که در ایام جوانی عازم خراسان شد و در ایران به تحصیل علوم دینی پرداخت ، وی به تدریج در اصفهان درخشید وشاه عباس اول از او خواست در مسجد روبه روی کاخ اقامه نماز کند. همچنین شاه مدرسه ای در پشت مسجد شیخ لطف الله برای او ساخت که اکنون اثری از آن نیست و به همین دلیل نام مسجد به شیخ لطف الله مشهور گشت. وی مورد احترام شیخ بهایی بود اما در رتبتی پایین تر از وی قرار داشت. در تاریخ وفات وی بین 1032 ، 1033 و 1035 هجری اختلاف است.( رسول جعفریان ، صفویه در عرصه دین ، فرهنگ و سیاست، ص 241 و ص 1159 )
[15]. رسول جعفریان ، صفویه در عرصه دین ، فرهنگ و سیاست، ص 18
[16]. همان ، ص19
[17]. همان ، ص20
[18]. همان ، ص 109
[19]. همان، ص109
[20]. محمد بن حسن طوسی ، النهایه،صص 356-357
[21]. رسول جعفریان ، صفویه در عرصه دین ، فرهنگ و سیاست، ص 119
[22]. محمود نطنزی ، نقاوه الآثار ، ص 41
[23]. رسول جعفریان ، صفویه در عرصه دین ، فرهنگ و سیاست، ص193
[24]. شاردن، سفرنامه ، ج 3 ، ص 1145
[25]. علی شریعتی ، تشیع علوی و تشیع صفوی